از کوچه بامداد

آنچه محظوظ کند جان را

اسب سوار سوم

اسب سوار سوم را اینجا بخوانید.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

زندگی بی‌دغدغه مجوز گرفت

اولین ترجمه از «زندگی بی دغدغه آمریکایی» مجوز گرفت
 
شناسهٔ خبر: 3696980 - سه‌شنبه ۸ تیر ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۸
فرهنگ > کتاب
ترجمه رمان «زندگی بی دغدغه آمریکایی» نوشته فلیپ راث توسط انتشارات ماهابه مجوز چاپ گرفت.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «زندگی بی‌دغدغه آمریکایی» یکی از آثار فلیپ راث نویسنده سرشناس آمریکایی است که به تازگی توسط انتشارات ماهابه موفق شده مجوز چاپ را دریافت کند.

بازگردانی این رمان به فارسی توسط سالومه خدابخشی انجام شده و این اولین ترجمه از این اثر راث است که به عنوان یکی از آثار ادبی پرفروش سایت‌های اینترنتی آمریکا انتخاب شده است.

فلیپ راث نویسنده آمریکایی و متولد سال ۱۹۳۳ است که اقتباس‌های زیادی از کتاب های او برای تولید آثار سینمایی در آمریکا انجام شده است. رمان مذکور، درباره یک ورزشکار آمریکایی است که به عنوان یک ستاره ورزشی، در چند رشته از جمله بیس بال و فوتبال مهارت دارد و بین نوجوانان محله ویکوآییک شهرت زیادی دارد. این شخصیت که سوئید نام دارد، نه تنها به ورزش، بلکه به ارتش نیز علاقه مند است.

در ادامه داستان، نامزدی سوئید با دختری از اهالی کارولینای جنوبی به هم می‌خورد. اما او پس از چند سال با ملکه سابق زیبایی نیوجرسی آشنا شده و با او ازدواج می‌کند. سوئید بعد از کسب تحصیلات، کارخانه دستکش سازی پدرش را مدیریت کرده و موفقیت‌های زیادی در این زمینه کسب می‌کند. اما در میانه‌های رمان است که راوی داستان، اتفاقات هولناکی را که برای سوئید رخ داده، تعریف می‌کند.

سوئید در تلاش است تا از دستاوردهایش، زندگی اش و همچنین خانواده خود با چنگ و دندان محافظت کند...

«یابنده نگهبان» یکی دیگر از آثار ادبی اخیر آمریکایی است که قرار است توسط این ناشر به چاپ برسد. رمان مذکور که نوشته استفان کینگ است در انتظار مجوز چاپ به سر می‌برد.

زندگی بی دغدغه ی آمریکایی
ترجمه: سالومه خدابخشی
ناشر : نشرماهابه با همکاری نشرهنرپارینه

لینک خبر

سالومه جان، عزیز دلم از همینجا بهت تبریک میگم و بهترین آروزها را برات دارم همسر نازنینم و امیدوارم همیشه شاهد پیشرفتها و موفقیتهای تو باشم بوسه

عاشقانه دوستت دارم

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
صادق زمانی

آبم است و گابم است، نوبت آسیابم است!

کتاب کوچه (15) 101

آبم است و گابم است، نوبت آسیابم است!

(گاب=گاو) || کنایه از گرفتاری‌های گوناگونی است که گاه در یک زمان و با هم برای شخص پیش می‌آید. || مترادف سه پِلِشک آید و زن زاید و مهمان عزیزت برسد [یا ز در آید]! * یه دردم و دو دردم/دسِّ بُریده و چش‌دردم [یا رنگِ زردم]! * اُوُم میاد، گُوُم مِزاد، زَنُمُم دَردِشَه! * اگر دردم یکی بودی چه بودی! * یک سر داشتن و هزار سودا.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

سرباز اسلوویک

وقتی داشتیم دست‌های‌ش را می‌بستیم، گفتم: «سخت نگیر اِدی. سعی کن برای خودت و ما آسانش کنی ...» 
او با آرامش به من نگاه کرد و گفت: «حال من خوب است. آنها مرا به خاطر فرار از خدمتِ ارتش ایالات متحده تیر باران نمی‌کنند. خیلی‌ها این کار را کرده‌اند. آنها فقط می‌خواهند کسی را عبرت دیگران قرار بدهند و من همان کس هستم چون قبلاً دزدی کرده‌ام. من قبلاً وقتی بچه بودم دزدی می‌کردم. آنها دارند مرا اعدام می‌کنند به خاطر نان و آدامسی که وقتی دوازده سالم بود دزدیدم.»

اعـدام سـرباز اسـلــوویــکـــ
نوشته: ویـلـیـام بِــرَدفــورد هــیــویــی
ترجمه: مسعود امیرخانی
نشر پیدایش

اِدی، تو هرگز فراموش نمی‌شوی؛ تنها خواسته‌ات اعزام نشدن به جنگی بود که نقشی در راه افتادن ماشین آن نداشتی تا بتوانی کنار همسر نازنینت بمانی و برای خوشبختی کوچک‌تان کار کنی. تو قسم خوردی هرگز از اسلحه‌ات و سرنیزه‌اش استفاده نکنی و به قَسَمَت پایبند بودی.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

غیبت

به‌نظرم #غیبت باید از لیست مبطلات (باطل کننده‌ها) روزه بره بیرون.
والا اینجور که من میبینم فقط کسی که از افطار سحر تا افطار خواب باشه واقعاً روزه‌اس! باقیمون که فقط داریم پشت سر هم حرف میزنیم!
 
رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
صادق زمانی

ملاقات با تارگا - بخش دوم و پایانی

تارگا در سال 1881 برای اجرای برنامه به لندن سفرکرد اما از زبان و آب وهوای انگلستان خوشش نیامد. داستانی در مورد حضورش در لندن وجود دارد که از این قرار است:

پس از کنسرت تعدادی از حضار که متوجه وضعیت روحی پایین تارگا شده بودند در مورد علت این وضع از او سوال کردند و احتمال دادند که شاید او برای خانه و خانواده دلتنگ است، بر همین اساس به او پیشنهاد دادند که لحظات غمگین خود را به موسیقی اش وارد کند و تارگا بر اساس همین پیشنهاد تم یکی از ماندگارترین آثارش یعنی  Lagrima را ساخت.

لطفاً برای دریافت و شنیدن قطعه لاگریما با اجرای ریتا هُنتی کلیک کنید.

تارگا در کنسرتی در والنسیا با بیوه ثروتمندی به نام Conxa Martinez ملاقات کرد که تبدیل به حامی با ارزشی برای تارگاشد. او به تارگا و خانواده‌اش اجازه داد از خانه او در بارسلون استفاده کنند، جایی‌که تارگا بخش عمده‌ای از آثار محبوبش را به رشته تحریر درآورد. خانم مارتینز سپس او را به گرانادا (Granada) برد. شهری که گیتاریست مشهور ما تِم یکی از بهترین آثارش را ساخت. Recuerdos de la Alhambra ، خاطرات کاخ الحمبرا ،تارگا آن را در بازگشت از گرانادا ساخت و به دوستش Alfred Cottin تقدیم کرد. مردی فرانسوی که کنسرت‌های او را در پاریس برنامه‌ریزی می‌کرد.

لطفاً برای دریافت و شنیدن قطعه خاطرات کاخ الحمبرا با اجرای دیوید راسل کلیک کنید.

برای پیوستن به کانال تلگرام «از کوچه بامداد» کلیک کنید.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

ملاقات با تارگا - بخش اول

نام کامل او Francisco de Asís Tárrega y Eixea می‌باشد. تارگا بدون شک یکی از خوش‌قریحه‌ترین‌های گیتار است. او اولین معلم جدی‌ای بود که در راه گیتار پدیدار شد. تارگا در 28 نوامبر 1852 در ویارئال اسپانیا متولد شد. گفته می‌شود پدر او نوازنده گیتار فلامنکو و سرایدار صومعه San Pascual  بوده است. هنگامی که پدر به کار مشغول می‌شد، کودک کنجکاو و بازیگوش او گیتار پدر را به دست می‌گرفت و سعی می‌کرد آن‌را به صدا در آورد. فرانسیسکو در کودکی لقب «کیکه» (Quiquet) را یدک می کشید.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

ملاقات با تارگا - مقدمه

با سلام
امروز اولین قسمت برنامه «ملاقات با تارگا» برای شما ارائه خواهد شد. لازم به ذکر است، از آنجا که علاقه‌مندان موسیقی رمانتیک و بخصوص آثار تارگا در ایران فراوان هستند. این بخش برای شروع در نظر گرفته شد. ملاقات با تارگا در سه بخش خواهد بود و شامل شنیدن آثاری چون «کاپریچیو عرب»، «لاگریما» و «خاطرات کاخ الحمبرا» می‌شود. با این حال، باید در نظر داشت که آثار تارگا امروزه دیگر در محدوده رپرتوار جدی گیتار جایی ندارد. با احترام، شما را به خواندن و شنیدن اولین بخش دعوت می‌کنم.

Frabcisco Tarrega

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

سعدی

اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم

چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم

دلم صد بار می‌گوید که چشم از فتنه بر هم نه
دگر ره دیده می‌افتد بر آن بالای فتانم

تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم

رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصایی
خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم

به دریایی درافتادم که پایانش نمی‌بینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی‌دانم

فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم

مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی
شب هجرم چه می‌پرسی که روز وصل حیرانم

شبان آهسته می‌نالم مگر دردم نهان ماند
به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم

دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم

من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هنوز آواز می‌آید به معنی از گلستانم

سعدی شیرین‌سخن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

آب

کتاب کوچه: برخی از باورهای توده و آیین‌ها پیرامون آب

آب

◊     آب را خداوند عالم روز سه‌شنبه آفرید.

◊     آب (و نمک) مهریه‌ی حضرت فاطمه است؛ به همین سبب از آلودن آن باید پرهیز کرد.

◊     آب را، حتا از دشمن خود دریغ نباید داشت؛ زیرا این عملی بود که شمر با اهل بیت کرد.

◊     فرشته و ملائکه از کسی که در آب تف کند قهرشان می‌آید.

◊     روی قبر تازه باید آب بپاشند تا روح مرده صفا یابد.

◊     آب پاشیدن به اشخاص دلسردی می‌آورد.

◊     هر کس در آب بشاشد جنّی می‌شود.

◊     ملائکه، آب‌های دنیا را غربال می‌کنند و اگر در آن آشغال و زباله ببینند به کسی که آن‌ها را در آب ریخته نفرین می‌فرستند.

◊     اگر شخص بزرگتر (از لحاظ سنی) زودتر از شخص کوچکتر سیراب بشود، روز قیامت باید او را کول کند و از روی پل صراط بگذارند.

◊     روزهای جمعه، هر آبی که روی زمین جاری است به بهشت می‌رود. به همین سبب جمعه‌ها شستن رخت و ریختن کثافات در آب جاری معصیت است. اگر روز جمعه از رخت شستن ناگزیر باشند باید یک تکه از رخت سیدی را هم قاتی رخت و لباس خود کنند.

◊     آب نطلبیده مراد است. – تعارف کردن آب به کسی که اظهار تشنگی نکرده به فال نیک گرفته می‌شود و برای شخصی که آب را تعارفش کرده‌اند شگون دارد. – این شخص، حتا اگر تشنه هم نباشد جرعه‌یی از آن آب می‌نوشد، یزید را لعنت می‌کند و از صدق دل می‌گوید: «الهی خدا مراد همه‌ی مسلمان‌ها را برآرد!»

◊     اگر آب پشت کوزه یا کاسه‌ی آب عرق کند، مهمان خواهد آمد.

◊     اگر پشت سر مسافر آب و جو بریزند زود برمی‌گردد.

◊     هر کس به لکه‌ی آفتاب آب بپاشد، قرض بالا می‌آورد.

◊     دمر افتادن و آب خوردن عقل آدم را کم می‌کند.

◊     اگر سر سفره، آب (یا لقمه) به گلوی کسی بجهد معلوم می‌شود یکی از خویشاوندان او برای لقمه‌ی نانی معطل است. ||پاره‌ای این را نشانه‌ی آمدن مهمان به خانه می‌دانند.||

◊     کسی که آب به گلویش بجهد سوقاتی می‌خورد.

◊     گیس، آب دل را می‌خورد. – اعتقادی بسیار قدیمی است که شادی دل و احساس نیکبختی سبب شادابی و پرپشتی موهای سر می‌شود، بخصوص در زنان.

◊     اگر آب نیمخورده‌ی اسب را روی سر بریزند موخوره را از میان می‌برد.

◊     پس از آنکه جنازه میتی را غسل دادند باید آب «العفو» به سرش بریزند. – مرده‌شو کاسه‌یی را از آب پر کرده هفت‌بار می‌گوید «العفو» و بر آن فوت می‌کند و آن آب را به سر مرده می‌ریزد.

◊     آب غسل مرده را اگر در خانه‌یی بپاشند اهل آن خانه آواره می‌شوند و هر کدام به گوشه‌یی می‌افتند.

برگرفته از کتاب کوچه - احمد شاملو و آیدا سرکیسیان

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی