از کوچه بامداد

آنچه محظوظ کند جان را

۱۳ مطلب با موضوع «فارسی شکر است :: کتاب‌چین» ثبت شده است

غلط ننویسیم - آنچه/آنچه که

پس از آنچه نیازی به استعمال «که» نیست و در متون معتبر فارسی نیز «که» همراه آنچه به کار نرفته است. گاهی پس از آنچه، به حکم معنای عبارت و منطق کلام، نیاز به استعمال «را» هست، اما به هر حال از استعمال «که» پس از آنچه، خواه به صورت آنچه که و خواه به صورت آنچه را که باید پرهیز کرد.

غلط ننویسیم - ابوالحسن نجفی

(با اندکی تغییر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

دعوا نکنید

پادشاه در آخرین روزهای حیاتش، احکامی وضع کرد یا قوانینی گذاشت که مثل بقیه کارهایش، مخلوطی از خوب و بد بود. قوانینی که پس از مرگش می توانست  دعا و نفرین مردم را همزمان نثار روحش کند.
یکی از آن احکام، تقسیم مملکت ِ وسیع و یکپارچه غربستان به قسمتهای مختلف و گذاشتن نام ایالت بر هر کدام از آن ها بود.
...
تنها نقطه ضعفی که ممکن بود این طرح پادشاه یعنی تقسیم‌بندی کشور داشته باشد، بروز اختلف و منازعه میان ایالتهای مختلف بود که پادشاه پیشاپیش فکر این مشکل را هم کرده بود و راه حل آن را هم ارائه داده بود.
...
پادشاه در وصیت‌نامه خود با صراحت  هرچه تمام تر به مردم ایالت مختلف توصیه کرده بود که:
حتی‌الامکان با هم دعوا نکنید.

دموکراسی یا دموقراضه

سیدمهدی شجاعی

انتشارات نیستان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

خالخالی خالی


«اتفاقاً  من اصرار دارم بگویم که همه پادشاهان اصولاً و ذاتاً  معمولی‌اند ولی برخورد غیر معمولی مردم با آن‌ها سبب می‌شود که به تدریج احساس غیر معمولی بودن بکنند و بلاهای معمول را سر مردم بیاورند.»

دموکراسی یا دموقراضه

سیدمهدی شجاعی

انتشارات نیستان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

ناطور دشت


کریسمس دوسال پیش واسه خرید بردمش مرکز شهر. خیلی بهمون خوش گذشت. فکرکنم تو مغازه‌ی بلومینگ‌دِیل بود. داخل این مغازه‌ی‌ کفش فروشی رفتیم و وانمود کردیم فیبی می‌خواد یه جفت از اون کفش‌های ساق‌دار خیلی بلند بخره، از اونهایی که تقریباً میلیونها سوراخ داره تا بندهاش رو ببندی. ما داشتیم صاحب مغازه‌ی بیچاره رو دیوونه می‌کردیم. فیبی حدوداً بیست جفت کفش رو امتحان کرد و هربار مرد بیچاره مجبور بود تمام اون بندها رو تا بالای پاهاش ببنده و باز کنه. حقه‌ی بدی بود، اما فیبی از این کار حسابی داشت لذت می‌برد. بالاخره یه جفت کفش مکازین خریدیم و پولش رو حساب کردیم. فروشنده خیلی خوب برخورد کرد. فکر کنم می‌دونست داریم شیطنت می‌کنیم، چون همیشه این‌طور مواقع فیبی هرهر می‌خنده.

ناطور دشت

جی. دی. سلینجر

سالومه خدابخشی

نشر ماهابه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

آسیا باش، درشت بِستان نرم بِده!

آسیا باش، درشت بِستان نرم بِده!

چون کسی سخن سخت گوید تو به پاسخ نرم و ملایم گوی، و اگر با تو بدی کند تو با او نیکی کن.

«یک روز شیخ ما با جمع صوفیان به‌در آسیایی رسید. سر اسب کشید و ساعتی توقف کرد، پس گفت: می‌دانید که این آسیا چه می‌گوید؟ می‌گوید که تصوف این است که من درآنم: درشت می‌ستانم و نرم بازمی‌دهم!»

[محمدبن... ابی‌الخیرالمیهنی، اسرار‌التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید]

کتاب کوچه

به کوشش

احمد شاملو و آیدا سرکیسیان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

ناطور دشت

دلیل اینکه اهمیت نمی‌داد این بود که اون یه کودنِ احمقِ لعنتیه.

وقتی کودن صداش می‌کردم بدش میومد.

همه‌ی کودن‌ها وقتی کودن صداشون می‌کنی بدشون می‌آد.

ناطور دشت – فصل ششم، صفحه 70

نویسنده جی. دی. سلینجر

مترجم: سالومه خدابخشی

گروه ترجمه قلم زرین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

تنهایی

تنهایی عمیق ترین واقعیت در وضع بشری است.

دیالکتیک تنهایی - اوکتاویو پاز

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

در لحظه بزی

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت

چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت

روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت

رباعیات - خیام

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

دست بردار از این قاضی بازی

گر می نخوری طعنه مزن مستان را

بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غره بدان مشو که می مینخوری

صد لقمه خوری که می غلام‌ست آن را

رباعیات - خیام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

حماقت

حماقت بزرگی است که آدمی به منظور برنده شدن در بیرون، در درون ببازد؛ یعنی برای شوکت، مقام، تجملات، عنوان و آبرو، آرامشِ اوقات فراغت و استقلال خود را به طور کامل یا بطور عمد فدا کند.

آرتور شوپنهاور - در باب حکمت زندگی

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی