از کوچه بامداد

آنچه محظوظ کند جان را

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گرسنگی» ثبت شده است

بیا منو بخور!

 دست و رویت را آب بکش، بیا مرا هم بخور!

از روی مزاح به کسی گویند که بسیار خورده است و هنوز ادعای گرسنگی می‌کند. مترادف: تَهِ بشقاب (یا کاسه‌اش) را هم سوراخ کن بینداز گردنت!

کتاب کوچه

به کوشش

احمد شاملو و آیدا سرکیسیان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

گرش یاد آوری یا نه ...

شخصی از مولانا عضدالدین پرسید که چونست که در زمان خلفا، مردم دعوی خدایی و پیغمبری بسیار می‌کردند و اکنون نمی‌کنند؟

گفت: مردم این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی افتاده است که نه از خدای‌شان به‌یاد می‌آید و نه از پیغامبر.

عبید زاکانی - رساله دلگشا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی