کتاب کوچه: حرف آ (15) 104
آبه اگر قوَّت داشت، قوباغهاش نهنگ میشد!
(آبه=آن آب، در حالت معرفه: آن آب.) مترادف: کَل اگر طبیب بودی/سرِ خود دوا نمودی! * آردِ جـو، خودش را چهجور بسته که دیگران را ببندد! * اگر بابا بیلزنی، باغچه [یا درِ کونِ] خودت را بیل بزن! * غلاغه پیزیش درآمده بود، داد میزد «من جراحم!» * کچله اگر کلاه داشت سر کچل خودش میگذاشت! * اگر دانی که نان دادن ثواب است، خودت بخور که بغدادت خراب است!
احمد شاملو - آیدا سرکیسیان