دست و رویت را آب بکش، بیا مرا هم بخور!
از روی مزاح به کسی گویند که بسیار خورده است و هنوز ادعای گرسنگی میکند. مترادف: تَهِ بشقاب (یا کاسهاش) را هم سوراخ کن بینداز گردنت!
کتاب کوچه
به کوشش
احمد شاملو و آیدا سرکیسیان
از روی مزاح به کسی گویند که بسیار خورده است و هنوز ادعای گرسنگی میکند. مترادف: تَهِ بشقاب (یا کاسهاش) را هم سوراخ کن بینداز گردنت!
کتاب کوچه
به کوشش
احمد شاملو و آیدا سرکیسیان
«عروس تعریفی» کنایه از دختری است که داماد، ندیده و نشناخته، و تنها به اعتبار بَهبَه و چَهچَه عمه و خالهی خود به همسری پذیرفته باشد. || جنسی که بهصرف تبلیغ دلال خریداری شود معمولاً بد و خراب از آب درمیآید.
مترادف: دختری که ننهاش تعریفش را بکند برای آقادائیش خوب است. مقایسه کنید با: بچه سوسکه از دیوار بالا میرفت، مادرش میگفت: «قربان دست و پای بلوریت!»
کتاب کوچه
به کوشش
احمد شاملو و آیدا سرکیسیان
البته، افزودن مقداری حرکات هوازی بر برنامه مطالعه کالریسوز، به یقین میزان کالریسوزی را افزایش خواهد داد. در ادامه میزان کالری که یک انسان 68 کیلوگرمی با انجام فعالیتهای زیر به مدت 15 دقیقه میسوزاند مشخص شده است:
کارهای زیادی به نظر میرسند، خب بیایید نگاه دقیقتری به خندیدن بیندازیم. خندیدن از راه افزایش ضربان قلب به میزان 10 تا 20 درصد به کالری سوزی کمک میکند. متابولیسم یا سوخت و ساز در بدن شما نیز افزایش مییابد، به این معنی که وقتی در حالت استراحت، خنده را متوقف کردهاید باز هم کالری بیشتری میسوزانید. خب حالا خندیدن دقیقاً چه مقدار کالری میسوزاند؟
خر را که برند عروسی، نه برای خوشیست، برای آب و هیزم کشیست!
به این صورت نیز میآید: خر را میبرند عروسی که آب و هیزم بارش کنند. بدین معنی است: هرکسی باید مقام و موقع خود را بشناسد:
خرکی را به عروسی خواندند
خر بخندید و شد از قهقهه سست،
گفت: «من رقص ندانم بهسزا
مطربی نیز ندانم بهدرست؛»
«بهر حمالی خوانند مرا
کاب نیکو کشم و هیزم چُست!»
[خاقانی]
کتاب کوچه
احمد شاملو - آیادا سرکیسیان
مترادف: تنبل نرو به سایه، سایه خودش میایه!
هلو، برو تو گلو!
این پاتو وردارد حمّال/اون پاتو وردار حمّال!
اشاره به حکایت آن غلام است که از تشنگی میسوخت اما از تنبلی که داشت به میل خود برنمیخاست، و برای آنکه ناچار به برخاستن شود دعا میکرد که «الهی آقا آب بخواهد!» در برخورد با مواردی نظیر این، به کنایه بر زبان میآورند.
کتاب کوچه
احمد شاملو - آیدا سرکیسیان
کتاب کوچه: حرف آ (15) 109
از [یا به یا تو(یِ) یا در] بی آبی مردن بهتر، تا از قورباغه اجازه گرفتن!
مترادف: نه شیر شتر، نه دیدار عرب!
نانت را با آب بخور، منت آبدوغ نکش!
پس ماندهی گاو را به خر باید داد.
اگر از در بیگوشتی بمیرم / کلاغ از روی قبرستان نگیرم!
صد من گوشت آهو [یا شکار] به یک چُسِ تازی نمیارزد!
بهشت به سرزنش نمیارزد!
عطای (کسی) را به لقایش بخشیدن!
گوش کیرت را بخور، منت قصاب را نکش!
کتاب کوچه: حرف آ (15) 104
آبه اگر قوَّت داشت، قوباغهاش نهنگ میشد!
(آبه=آن آب، در حالت معرفه: آن آب.) مترادف: کَل اگر طبیب بودی/سرِ خود دوا نمودی! * آردِ جـو، خودش را چهجور بسته که دیگران را ببندد! * اگر بابا بیلزنی، باغچه [یا درِ کونِ] خودت را بیل بزن! * غلاغه پیزیش درآمده بود، داد میزد «من جراحم!» * کچله اگر کلاه داشت سر کچل خودش میگذاشت! * اگر دانی که نان دادن ثواب است، خودت بخور که بغدادت خراب است!
احمد شاملو - آیدا سرکیسیان
کتاب کوچه (15) 101
آبم است و گابم است، نوبت آسیابم است!
(گاب=گاو) || کنایه از گرفتاریهای گوناگونی است که گاه در یک زمان و با هم برای شخص پیش میآید. || مترادف سه پِلِشک آید و زن زاید و مهمان عزیزت برسد [یا ز در آید]! * یه دردم و دو دردم/دسِّ بُریده و چشدردم [یا رنگِ زردم]! * اُوُم میاد، گُوُم مِزاد، زَنُمُم دَردِشَه! * اگر دردم یکی بودی چه بودی! * یک سر داشتن و هزار سودا.