من به گردشگر آلمانی که روی نقشه پشت سر پذیرش یک هتل چهارستاره، دنبال اسرائیل میگرده چی بگم؟
آقاهه با لبخند به من میگه:
We are not from Israel, we were looking for it just out of curiosity!
من به گردشگر آلمانی که روی نقشه پشت سر پذیرش یک هتل چهارستاره، دنبال اسرائیل میگرده چی بگم؟
آقاهه با لبخند به من میگه:
We are not from Israel, we were looking for it just out of curiosity!
مسئله نبودن عشق نیست؛ بلکه نبودن دوستی است که ازدواج را ناشاد و غمگین می کند.
فردریش نیچه
دلیل اینکه اهمیت نمیداد این بود که اون یه کودنِ احمقِ لعنتیه.
وقتی کودن صداش میکردم بدش میومد.
همهی کودنها وقتی کودن صداشون میکنی بدشون میآد.
ناطور دشت – فصل ششم، صفحه 70
نویسنده جی. دی. سلینجر
مترجم: سالومه خدابخشی
گروه ترجمه قلم زرین
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدهست و روزی که گذشت
رباعیات - خیام
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
رباعیات - خیام
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می مینخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آن را
رباعیات - خیام
Now, for some reason, I fit in the Army, like one of them round pegs. It's not really hard. You just make your bed real neat and remember to stand up straight, and always answer every question with "Yes, Drill Sergeant!"
خب، بنا به دلایلی، من مثل یکی از اون میخهای سر پهن به درد ارتش میخوردم. خیلی سخت نیست. فقط باید تختت رو بیعیب و نقص مرتب کنی و یادت باشه سیخ (خبردار) بایستی، و هر سوالی را با «بله، گروهبان دریل» جواب بدی.
ناپلئون کوست (Napoleon Coste) در 1805 میلادی در فرانسه چشم به جهان گشود. او اولین درسهای موسیقیاش را نزد مادرش فراگرفت و از شش سالگی به آموختن گیتار روی آورد. در 1830 به پاریس رفت و در آنجا با لوئیجی ساگرینی (Luigi Sagrini) آشنا شد. او پس از اجرای چند دوئت (دونوازی) با ساگرینی در پاریس، به سرعت مشهور شد. او پس از ملاقات با یکی از نوابغ تکرار نشدنی عالم گیتار، فرناندو سور، بسیار تحت تاثیر قرار گرفت، به مدت دَه سال از فعالیت کناریگیری کرد و در منزل شخصیاش به یادگیری فنون هارمونی و کنترپوآن پرداخت تا بتواند آهنگسازی کند.
با هم به قطعه «پارک پاریس» ساخته ناپلئون کوست و با اجرای آناستازیا باردینا، گوش میسپاریم.
برای دریافت این قطعه، کلیک نمایید.
درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد؛ حجاج یوسف را خبر کردند، بخواندش و گفت: «دعای خیری بر من کن.»
گفت: «خدایا جانش بستان!»
گفت: «از بهر خدای این چه دعاست؟»
گفت: «این دعای خیرست ترا و جمله مسلمانان را!»
ای زبردست زیردست آزار
گرم تا کِی بماند این بازار
به چه کار آیدت جهانداری؟
مردنت به که مردم آزاری
گلستان سعدی - باب اول: در سیرت پادشاهان
اگر بیشرمی و حماقت اکثر انسانها را در نظر بگیریم، به این نتیجه میرسیم که کسیکه دارای هرگونه برتری است، باید تفاوت خود و دیگران را مدنظر داشته باشد تا دیگران آن را به کلی فراموش نکنند؛ زیرا اگر چنین کسی از روی پاکی و خوشقلبی، امتیازات خود را نادیده بگیرد و با آنان طوری بیامیزد که گویی در ردیف آنهاست، باور میکنند و با او مانند هم سنخ خویش رفتار میکنند.
این نکته را بهویژه به کسانی توصیه میکنم که دارای بالاترین مزیّت: یعنی مزیّت واقعی هستند که عبارت است از خصوصیات برتر شخصیتی. زیرا اینگونه مزیّت، مانند مدال افتخار و عنوان نیست که مردم آن را دائم ببینند یا دربارهاش بشنوند و فراموش نکنند:
وگرنه مکرّر خواهید دید که سفیه به عاقل آموزش میدهد.
[#آرتور_شوپنهاور - در باب حکمت زندگی؛ صفحه 82]