از کوچه بامداد

آنچه محظوظ کند جان را

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عرفان» ثبت شده است

محلت کوران

در جامع بَعلَبَک وقتی کلمه‌ای چند به طریق وعظ می‌گفتم با جماعتی افسرده‌ی دل‌مرده و رَه از عالم صورت به عالم معنی نبرده. دیدم که نفسم در نمی‌گیرد و آتشم در هیزم تر اثر نمی‌کند، دریغ آمدم تربیت ستوران و آینه‌داری در محلت کوران و لیکن درِ معنی باز بود و سلسله‌ی سخن دراز، در معنی این آیت: و نَحن اَقرَبُ الیه مِنْ حَبل الورید. سخن به جایی رسانیده بودم که می‌گفتم:

دوست نزدیکتر از من به من است

وینت مشکل که من از وی دورم

چه کنم با که توان گفت که او

در کنار من و من مهجورم

 

من از شراب این سخن مست و فضله‌ی قدح در دست که رونده‌ای بر کنار مجلس گذر کرد و دور آخر درو اثر کرد. نعره‌ای چنان بزد که دیگران به موافقت او در خروش آمدند و خامان مجلس به جوش. گفتم: سبحان الله. دوران با خبر در حضور و نزدیکان بی بصر دور.

 

فهم سخن چون نکند مستمع

قوت طبع از متکلم مجوی

فُسحَتِ میدان ارادت بیار

تا بزند مرد سخنگوی، گوی

گلستان سعدی - باب دوم: در اخلاق درویشان - حکایت یازدهم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

روز شمس

هفت مهرماه به عنوان روز بزرگداشت شمس در تقویم رسمی کشور نامگذاری شد.
محمد بن علی بن ملک‌داد تبریزی، ملقب به شمس‌الدین، یا شمس تبریزی (زاده ۵۸۲ - درگذشته ۶۴۵ هجری قمری) از صوفیانِ مسلمان  مشهور سدهٔ هفتم هجری است. سخنان وی را که در مجالس مختلف بر زبان آورده، مریدان گردآوری کرده‌اند که به نام «مقالات شمس تبریزی» معروف است.
از زندگی شمس تبریزی و احوال شخصی او تا آنگاه که مقالات شمس کشف شد خبر مهمی در دست نبود. قدیمی‌ترین مدارک دربارهٔ شمس تبریزی، ابتدانامه سلطان ولد و رساله سپهسالار است که گفته «هیچ آفریده‌ای را بر حال شمس اطلاعی نبوده چون شهرت خود را پنهان می‌داشت و خویش را در پرده اسرار فرو می‌پیچید».
شمس تبریزی در محضر استادانی چون شمس خونجی تحصیل می‌کرده است. او سپس به سیر و سلوک پرداخت و از پیران طریقت او میتوان از بزرگانی چون پیر سله‌باف و پیر سجاسی شهاب هریوه (اندیشمند خردگرا)، فخر رازی، اوحدالدین کرمانی و محی‌الدین ابن عربی نام برد.

شمس و مولانا


شمس تبریزی عاشق سفر بود او در ۲۶ جمادی‌الثانی ۶۴۲  به قونیه رسید. با مولوی ملاقات کرد و با شخصیت نیرومند و نفس گرمی که داشت مولانا را دگرگون کرد. تا پیش از دیدار شمس تبریزی، مولوی از عالمان و فقیهان و اهل مدرسه بود. در آن زمان به تدریس علوم دینی مشغول بود، و در چهار مدرسهٔ معتبر تدریس می‌کرد و اکابر علما در رکابش پیاده می‌رفتند.
با دیدار شمس تبریزی، مولوی لباس عوض کرد، درس و وعظ را یکسو نهاد و اهل وجد و سماع و شاعری شد. داستان این شوریدگی در فرصت ما نمی گنجد از شما دعوت می کنم به مطالعه کتابهای بسیاری که در این حوزه هست بپردازید ما باید بزرگان خود رو بشناسیم.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی