خیلی وقته دیگه بارون نزده ...
راستش خیلی وقت بود دنبال ایدهای بودم که قابلیت مانور و شاخوبرگ دادن داشته باشه و در عین حال کوتاه و عمومی هم باشه ... تا اینکه چند وقت پیش سر پُست که بودم یکدفعه چیزی به ذهنم خطور کرد: «اون آخرین دفعهای که ... » و بعدش چندین و چند جمله و سوال و پیشنهاد و انتقاد مثل بارانِ ناگهان پشت سر هم ردیف شد. بعد تصمیم گرفتم تا هر روز یا هر هفته یا با فواصل زمانی نامنظم موضوعات و موارد مختلف را در قالب یک پرسش مطرح کنم و شما نظر داده و دور هم باشیم و استفاده کنیم.
فقط اینکه شرط اول صداقت است و شرط دوم جرات و جسارتِ گفتن ... از این رو، اول کسیکه به پرسش طرح شده پاسخ خواهد داد، خودم هستم؛ تا چراغ اول را صاحبخانه روشن کرده باشد.
اما پرسش این برهه: «اون آخرین دفعهای که یه تیکه آشغال روی زمین دیدی و برداشتی و انداختی سطل آشغال کِی و کجا بود و زحمت چه کسی رو کم کردی؟»
راستی به یاد داشته باشیم که پاسخ مثبت دادن به برخی از پرسشها را «خودبینی» یا «تعریف از خود» تلقی نکنیم. فکر کنیم تلنگری است در جهت هشیارتر و عملگراتر شدن.
چراغ اول: لطفاً به کامنت نخست مراجعه شود.