بعضی وقتها این سوال برام پیش میاد که خدا ما را به خاطر بلاهایی که سر هم میآریم میبخشه؟!
ولی بعد به دور و برم نگاه میکنم و به ذهنم میرسه که خدا خیلی وقته اینجا را ترک کرده ...
ادوارد زوئیک
الماس خونین
بعضی وقتها این سوال برام پیش میاد که خدا ما را به خاطر بلاهایی که سر هم میآریم میبخشه؟!
ولی بعد به دور و برم نگاه میکنم و به ذهنم میرسه که خدا خیلی وقته اینجا را ترک کرده ...
ادوارد زوئیک
الماس خونین
فیلترمان کنید ...
نسلِ ما چیزی برایِ از دست دادن ندارد ...
با مدارِکی که محضِ اطلاع است و هیچ ارزشِ قانونیِ دیگری ندارد ...
واقعاً هم ندارد ...
وقتی تمامِ ارزشها به انتخاب و انتصاب و دل بخواهِ کسانی بند است که با ما هیچ نسبتِ فامیلی ندارند ...
وقتی سالها با خونِ دل درس خواندیم و انتهایِ راه فهمیدیم آینده سازیِ اینجا را موروثی گزینش میکنند،
وقتی هر ثانیه شرمندهی پدر و مادری میشویم که عمرشان را به پایِ ما گذاشتند و این روزها نمیشود عصایِ پیریشان باشیم ...
مشکل از شما نیست،
ما نباید به دنیا میآمدیم ... ببخشید !!!!
ما باید قبل از آمدنمان در میزدیم ...
اصلاً از اولش هم اشتباه آمده بودیم !!!
دیگر فایدهای ندارد،
نسلِ زبان نفهمِ ما چیزهایی فهمیده که نباید میفهمید ...
تمامِ بحران ها هم که درست شود؛ ذهنِ از خواب پریدهمان، به هیچ وعده و فریبی نخواهد خوابید ...
و چقدر این بیداریِ عمیق تاوان دارد این روزها ...
کارِ ما خیلی وقت است از کار گذشته ...
زندگی برایِ ما پشتِ ویترین است ...
خودمان هم کم آوردهایم ...
بزنید از بیخ و بن فیلترمان کنید راحت شویم ...
نرگس صرافیان طوفان
معلم کیست؟ وظیفه او چیست؟
هدف تعلیم و تربیت باید آن باشد که در مردمِ آزاد فکری بپروراند و آنان را چنان بار بیاورد که با رغبت به بحثهای دیگران گوش کنند و چنانچه این بحثها به نتایجی که مورد دلبستگی آنان نیست منتهی گردید، خشمگین نگردند.
هر جا تعصبات عمومی حکمفرما باشد، اعم از تعصبات ملی و نژادی و تنگ نظریهای مذهبی، مدرسهها باید آگاهانه کوشش خود را صرف تعدیل و رفع این تعصبات کنند.
برتراند راسل
از مقاله: معلم کیست؟ وظیفه او چیست؟
ترجمه: محمد وحید دستگردی
ما همه نیروهایمان را به کار میگیریم تا از بند تنهایی رها شویم.
برای همین احساس تنهایی ما اهمیت و معنایی دوگانه دارد:
از سویی آگاهی بر خویشتن است،
و از سوی دیگر آرزوی گریز از خویشتن.
دیالکتیک تنهایی - اوکتاویو پاز
تا توانید سخنِ حق مگویید تا بر دلها گران مشوید و مردم بی سبب از شما نرنجند.
عبید زاکانی - رساله صد پند
بانو ، واژه ای پارسی
ﻭﺍﮊﻩ ﺑﺎﻧﻮ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﻭﺍﮊﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﮔﯿﺎﻧﻮ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﭘﺮﺗﻮﯼ ﯾﺰﺩﺍﻧﯿﺴﺖ . ﺑﺎﻧﻮ ﯾﮏ ﻭﺍﮊﻩ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﮐﻬﻦ ﺍﺳﺖ ( ﺑﺎﻥ + ﻭ = ﺑﺎﻧﻮ ) ﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﺎﻡ ﺑﺎﻧﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ . ﺑﺎﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﻻﻭﺑﺎﻧﻮ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻻ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﺎﻧﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎ ﻭﺍﮊﻩ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻐﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﯾﺸﻪ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﺧﺎﻥ ﻭ ﺑﯿﮓ ﻣﺬﮐﺮﻧﺪ، ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﻭﺑﯿﮕﻢ ﻣﻮﻧﺚ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﺯﻥ ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ کد به معنی خانه و صاحب ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺍﯾﺪ . ﺑﺎﻧﻮ ﺩﺭ ﺍﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻓﺮﻭﻍ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ . ﭘﺲ ﺑﺎﻧﻮ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﭼﺮﺍﻍ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ .
ﻭﺍﮊﻩ ﻫﻤﺴﺮ ( ﻫﻢ-ﺳﺮ ) ﮐﺎملا ﮔﻮﯾﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﯿﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﻣﺎ ﻫﻤﭙﺎﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ . ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺩﻭ تن ﺍﺯ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﺯﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭘﻮﺭﺍﻧﺪﺧﺖ ﻭ ﺍﺫﺭ ﻣﯿﺪﺧﺖ .
بسی سال بانوی ایران بُدم
به هر کار پشت دلیران بُدم
«با سپاس از دکتر سعید دیناروند »
ابوالحسن خانعلی (زادهٔ ۱۳۱۱ - درگذشتهٔ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰) دارای دکترا در رشته معقول و منقول (فلسفه) از دانشگاه تهران و معلم ۲۹ ساله دروس فلسفه و زبان عربی بود که در روز ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ در تجمع صنفی اعتراضآمیز معلمان در میدان بهارستان با گلوله اسلحه رئیس کلانتری بهارستان، سرگرد ناصر شهرستانی کشته شد.
پس از واقعه ۱۲ اردیبهشت، حکومت وقت برای دلجویی از معلمین روز ۱۲ اردیبهشت را به یاد مرگ خانعلی روز معلم نامگذاری کرد که پس از انقلاب اسلامی و ترور مرتضی مطهری در یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۸، روز کشته شدن وی با یک روز تأخیر عنوان شد و دوازدهم اردیبهشت مجدداً به این مناسبت به نام روز معلم نام گرفت.
🔴یک متن فوق العاده از دکتر "زرین کوب"
🔸چادر سیاه از کجا آمده است؟
آیا چادر سیاه همان چادر اصیل ایرانی است؟
برخلاف ادعاهای موجود به هیچ وجه چادر سیاه ریشه ایرانی ندارد زیرا در ایران باستان اکثریت مردم زرتشتی بودند و در دین زرتشت رنگ سیاه نماد اهریمن و شیطان است و زرتشتیان به حدی از سیاهی و تاریکی بیزار هستند که حتی در مراسم عزا و سوگواری نیز لباس سپید بر تن میکنند. در جشن دینی (سده) هم لباس زنان و مردان یک دست سپید است.
🔸همچنین در دین اسلام، هیچ جای قرآن سفارش به پوشیدن چادر سیاه و کلا پوشش سیاه نشده است بلکه برعکس پوشش سیاه همواره مکروه و نفی شده است. حتی در هنگام حج، لباس احرام سپید است و پوشیدن لباس سیاه هنگام زیارت خانه ی خدا مکروه میباشد. حتی در هنگام مرگ هم از کفن سیاه و تاریک استفاده نمیکنند! چادر سیاه هیچ ارتباطی با دین ندارد.
پس چادر سیاه از کجا آمده است؟
🔸حتما از دوران سیاه اعراب و رسم زنده بگور کردن دختران در بعضی قبایل عرب خبر دارید و حتما بارها از خودتان پرسیده اید که چطور نسل این اعراب منقرض نشد در حالی که دخترانشان را زنده بگور میکردند !؟
🔸جواب این پرسش روشن است، چون همه ی دختران این قبایل زنده بگور نمی شدند و تعدادی زنده می ماندند. اما اعراب عربستان با آن همه تعصب کور چگونه ننگ داشتن دختر را تحمل میکردند؟
🔸تنها راه برای پوشاندن این ننگ و شرم، پنهان کردن دختران در سیاهی و تاریکی بود و چادر مشکی وسیله ای بود که سیاهی و تاریکی گور را برای دخترانی که زنده مانده بودند تداعی میکرد.
🔸این در حالی بود که لباس باستانی زنان ایرانی، باوقار و در عین حال پر از رنگ و زیبایی بود. حتی چادر ایرانیان (شونل ) بسیار پرنقش و رنگین بود و هیچگاه بسته نبود و اغلب یا روی شانه یا پشت سرشان آویزان میکردند، زیرا چادر ایرانی جهت زیبایی استفاده میشد نه برای پوشاندن مو و اندام زن و پنهان کردنش...
🔸تهاجم فرهنگی یعنی زنان ایرانی، چادر سیاه که پوشش سنتی زنان عرب و نشانه ی شرم از زن بودن است را بپوشند و عده ای نیز با فلسفه بافی و شعارسازی این جهالت موروثی اعراب را به غیرت و حیا و عفت بچسپانند تا هر کس ایرانی و انسانی اندیشید، بی غیرت و بی حیا خطاب شود!
🔸چادر سیاه همان نماد تحجر اعراب است...
چادر سیاه نماد و تجسم زنده بگور کردن دختران عرب است....
🔷🔸بخاطر نادانی و جهالتمان و به اسم دین و خدا، رنگ را بر زندگی مادران و همسرانمان حرام نکنیم....
ایرانی باشیم نه فقط در گفتار بلکه در کردار...
از روی مزاح به کسی گویند که بسیار خورده است و هنوز ادعای گرسنگی میکند. مترادف: تَهِ بشقاب (یا کاسهاش) را هم سوراخ کن بینداز گردنت!
کتاب کوچه
به کوشش
احمد شاملو و آیدا سرکیسیان