از کوچه بامداد

آنچه محظوظ کند جان را

۲۲۸ مطلب توسط «صادق زمانی» ثبت شده است

دستان بی نمک

ببندم شال و میپوشم قدک را

بنازم گردش چرخ و فلک را

بگردم آب دریاها سراسر

بشویم هر دو دست بی نمک را

 
باباطاهر
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

بی هنر

روندگان طریقت به نیم جو نخرند

قبای اطلس آن کس که از هنر عاری است

حافظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

نذری افطاری ...

ضیافتی که در آنجا توانگران باشند

شکنجه‌ای است فقیران بی‌بضاعت را

صائب تبریزی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

دل مبند

دنیا به اهل خویش ترحم نمی‌کند

آتش امان نمی‌دهد آتش‌پرست را

صائب تبریزی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

غروب گفتار

طالعی کو، که گشایم در گلزار ترا؟

مغرب بوسه کنم مشرق گفتار ترا

صائب تبریزی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

به بوی تو مستم

چنان به فکر تو در خویشتن فرو رفتیم

که خشک شد چو سبو دست زیر سر ما را

صائب تبریزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

حرف حق

به ماه مصر ز یک پیرهن مضایقه کرد

چه چشمداشت دگر از وطن بُوَد ما را؟

صائب تبریزی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

ز میان برخیز

پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست

شمع را فانوس از پروانه می‌سازد جدا

صائب تبریزی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

در لحظه بزی

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت

چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت

روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت

رباعیات - خیام

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

به خودت نناز

آن قصر که جمشید در او جام گرفت

آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر

دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

رباعیات - خیام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی