اتاق بدون کتاب به جسم بی جان شباهت دارد.
مارکوس تولیوس سیسرو
گروه ترجمه قلم زرین
اتاق بدون کتاب به جسم بی جان شباهت دارد.
مارکوس تولیوس سیسرو
گروه ترجمه قلم زرین
بهترین و زیباترین چیزهای این جهان قابل دیدن یا حتا لمس کردن نیستند - آنها را بایدبا دل [از درون] حس کرد.
هلن کلر
گروه ترجمه قلم زرین
فراست بدون بلندهمتی همچون پرندهای بدون بال است.
سالوادور دالی
گروه ترجمه قلم زرین
این ترکیب جعلی که ترجمه لفظ به لفظ ouvrir le feu فرانسوی و to open fire انگلیسی است از ساختههای دستگاه لغتسازی ارتش است و خبرگزاریها مدام آن را به کار میبرند. اما هیچ نیازی به ساختن چنین ترکیبی نبوده است، زیرا برای بیان این معنی در فارسی اصطلاحات فراوانی هست که هم در نوشتار و هم در گفتار به کار میرود. مانند آتش کردن، به آتش بستن، تیراندازی کردن، شلیک کردن.
فارسی بنویسیم
آبدیده به معنای "تر شده در آب" و توسّعاً به معنای "تباه و فاسد شده" است.
آهک آبدیده
کالای آبدیده
کاغذ آبدیده
و ...
آبدیدن نیز به معنای "آسیب دیدن و فاسد شدن" است.
اما آبداده صفتی است که در وصف آهن به کار میرود و آن هنگامی است که این فلز را تفته کنند و در آب فرو برند تا مقاوم شود و زنگ نزند. بنابراین ترکیب فولاد آبدیده که مجازاً به معنای "در کوره حوادث پرورده و ورزیده" به کار رفته غلط است و در فارسی فصیح بهتر است که به جای آن فولاد آبداده یا آبدار گفته شود.
کلمات و عباراتی در زبان فارسی وجود دارد که حتا پس از سالها رواج در زبان نوشتار، هنوز وارد زبان گفتار نشده است و همین خود دلیل بر مغایرت با طبیعت زبان فارسی است. بیشتر این کلمات و عبارات ناشی از بیمایگی یا شتابزدگی مترجمان، خاصه مترجمان خبرگزاریهاست که اصطلاحات خارجی را عیناً به فارسی برمیگردانند و متاسفانه عدهای از نویسندگان نیز نادانسته از آنها پیروی میکنند. اگر خطری متوجه زبان فارسی باشد از جانب همین گروه است.
ادامه دارد ...
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
در ابتدای کلام پیشاپیش سال نو را خدمت همه شما سروران گرامی تبریک عرض میکنم؛ چرا که نویسنده در شرف عروسی و رفتن به خانه بخت است و ممکن است عرض تبریک و ارادت دچار گذر زمان شود.
خوب است با نو شدن سال و آغاز گردش زمین از بهار و کلاه شکوفه بر سر گذاشتن شاخ نبات ما نیز نو شویم و به قول حافظ جان طرحی نو دراندازیم. بیایم از امروز همه تصمیمهای ریز و درشت خودمان را در دفتری مخصوص یادداشت کنیم. یادداشت کردن تصمیمها برای ما نوعی تعهد ایجاد میکند تا آنها را سرسری نگیریم و در پی عملی ساختنشان باشیم.
پس اولین تصمیم ما میتواند همین باشد که تصمیمهایمان را در دفتری ویژهی همین تصمیم یادداشت کنیم.
سخن گفتن به زبان فارسی برای ما که این زبان را از کودکی آموخته و با آن انس گرفتهایم به ظاهر کار آسانی است. ما تقریباً به همان سادگی که نفس میکشیم با دیگران سخن میگوییم. اما کافی است قلم به دست بگیریم تا چیزی بنویسیم. حتا اگر یک نامه کوتاه و خودمانی باشد گاه درنگ میکنیم و در درستی آنچه مینویسیم و یا قصد نوشتنش را داریم شک میکنیم. گاه نمیدانیم «خوشنود» درست است یا «خشنود» و مانند این.
تردید ما همیشه از بابت املا یامعنای کلمات نیست. گاه نمیدانیم «استعفا دادهام» یا «استعفا کردهام»! کافی است به یک لغتنامهی معتبر مراجعه کنیم تا پاسخ خود را بیابیم. اما گاه به پرسشهایی برمیخوریم که پاسخ آنها را در هیچیک از لغتنامههای موجود نیز نمیتوان یافت یا به دشواری میتوان به پاسه مورد نظر رسید.
... ادامه دارد
سلام
من اینجا نشستهام
راه میروم
میخوابم
و ...
در میان شما هستم و دلم جای دیگری است.
فکرم جای دیگری است و درنمییابم آنچه را که در میان آنم. به اجبار تحمل میکنم و نمیدانم تا چه روزی دوام خواهد آورد در میان این جمع بودن را.
آه که چه رنجی میکشم از اینجا بودن و اینجا نبودن.
ای باری است که خودمان بر دوش نحیف زندگی نهادیم و چارهای نیست جز آنکه تحمل کنیم تا در نهایت بشکنیم و برویم.
ما همیشه خودمان را دستکم میگیریم، اما به هنگام فقر، بیماری، یا تنهایی از جاودانگی خویش آگاه میشویم. باید به واپسین سنگرهایمان رانده شویم.
دقیقاً چنین است، بی کم و زیاد.