از کوچه بامداد

آنچه محظوظ کند جان را

۱۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

نذری افطاری ...

ضیافتی که در آنجا توانگران باشند

شکنجه‌ای است فقیران بی‌بضاعت را

صائب تبریزی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

دل مبند

دنیا به اهل خویش ترحم نمی‌کند

آتش امان نمی‌دهد آتش‌پرست را

صائب تبریزی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

غروب گفتار

طالعی کو، که گشایم در گلزار ترا؟

مغرب بوسه کنم مشرق گفتار ترا

صائب تبریزی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

به بوی تو مستم

چنان به فکر تو در خویشتن فرو رفتیم

که خشک شد چو سبو دست زیر سر ما را

صائب تبریزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

حرف حق

به ماه مصر ز یک پیرهن مضایقه کرد

چه چشمداشت دگر از وطن بُوَد ما را؟

صائب تبریزی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

ز میان برخیز

پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست

شمع را فانوس از پروانه می‌سازد جدا

صائب تبریزی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

در لحظه بزی

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت

چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت

روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت

رباعیات - خیام

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

به خودت نناز

آن قصر که جمشید در او جام گرفت

آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر

دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

رباعیات - خیام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

دست بردار از این قاضی بازی

گر می نخوری طعنه مزن مستان را

بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غره بدان مشو که می مینخوری

صد لقمه خوری که می غلام‌ست آن را

رباعیات - خیام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

قدردان

چون عهده نمی‌شود کسی فردا را

حالی خوش دار این دل پر سودا را

می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه

بسیار بتابد و نیابد ما را

رباعیات - خیام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی