از کوچه بامداد

آنچه محظوظ کند جان را

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

بلیط اتوبوس

برای انجام کاری مجبور شدم بلیط اتوبوس تهیه کنم. سه نفر بودیم و سه عدد بلیط به صورت اینترنتی خریدم. پس از اینکه بلیطها را با ارائه کد رهگیری از باجه ایران پیما تحویل گرفتم بهم گفتند که اتوبوس اول صبحشان با سرویس رویال سفر ایرانیان مشترک است. اتوبوس با چند دقیقه تاخیر آمد. وقتی سوار شدیم رفتیم سراغ صندلی‌های 20 - 21 - 22. روی صندلی شماره 22 خانمی نشسته بود و بلیط شماره 22 همین اتوبوس دستش بود. برایم جالب بود: دو روز پیش و به صورت اینترنتی بلیط خریده بودم و حالا اینطور شده بود. این هم از آن دست اتفاقاتی بود که من تا حال ندیده بودم، یعنی برایم اتفاق نیفتاده بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

کافر همه را به کیش خود پندارد!

هیچکدام از کسانی که به دموی آخر رأی داده بودند، تصور هم نمی‌توانستند بکنند که دموقراضه ممکن است فقط افراد مشابه خود را به رسمیت بشناسد و سرنوشت مملکت را به دست آنان بسپارد. [...]

به عنوان مثال، مقام دیوانی و مسئولیت مکاتبات پادشاه با پادشاهان ممالک دیگر به کسی سپرده شد که از سوادی در حد خواندن و نوشتن ابتدایی هم بی بهره بود.
یا فرماندهی کمانداران و تیر اندازان که برای دفاع از مرزها تربیت شده بودند، به عهده کسی قرار گرفت که یک چشمش به کلی فاقد بینایی و چشم دیگرش چپ بود. و به دلیل سقوط از ارتفاع، دو پا و یک دستش هم کاملاً از کار افتاده بود.
از آن پس در تمرین‌های رزمی و آزمون‌های تیراندازی کسانی مورد تشویق قرار می‌گرفتند که دقیقاً به هدف نمی‌زدند.

دموکراسی یا دموقراضه - سید مهدی شجاعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

بیا منو بخور!

 دست و رویت را آب بکش، بیا مرا هم بخور!

از روی مزاح به کسی گویند که بسیار خورده است و هنوز ادعای گرسنگی می‌کند. مترادف: تَهِ بشقاب (یا کاسه‌اش) را هم سوراخ کن بینداز گردنت!

کتاب کوچه

به کوشش

احمد شاملو و آیدا سرکیسیان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

بی عرضه

حرف آ: (438) 439: به برف شاشیدن، آب نشدن!

تعبیری است از نهایت بی کفایتی و بی خاصیتی کسی: «بس که چُلمَن است، به برف بشاشد آب نمی‌شود.»

#کتاب_کوچه

به کوشش

#احمدشاملو و آیدا سرکیسیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

شوخی راه راه

شوخی راه‌راه نوعی شوخی فرهنگی است که رنگ و لعابی از جنس نظم و قانون دارد. این راه‌راه‌های خنده‌آور همان خطوط عابر پیاده در کشور ما هستند. یک شوخی بی مزه که از یک طرف خیابان و از مقابل یک پل یا چیزی شبیه به آن شروع می‌شود و در طرف دیگر به جوی یا میان شمشادهای کنار خیابان منتهی یا به طور کلی توی باقالی‌ها گم می‌شود. یعنی نه سر دارند و نه تَه. در اینجا این سوال پیش می‌آید که ما کجایمان سر و ته دارد که خطوط عابر پیاده‌مان سر و ته داشته باشد. از حق نگذریم، یک جاهای از دستمان در رفته است و سر و ته نیمه محو و نامشخصی از این خطها پیداست که آن هم به چشم کسی نمی‌آید چرا که معمولاً دو خط از سر و دو خط از ته دیده می‌شوند اما بقیه خطوط زیر بدنه‌ی ماشین‌هایی که پشت چراغ قرمز ایستاده‌اند پنهان است. خب به هر حال درست نیست وقتی دو سه تا از این شوخی‌ها جدی از آب در می‌آیند نان بقیه شوخی‌ها آجر کنند و چاره در ندیدن شتر است.

خب بگذریم ...

شما هم یک جوری این شوخی مرا زیرسبیلی رد کنید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

سخن روز

A woman is like a tea bag; you never know how strong it is until it's in hot water.

_ Eleanor Roosevelt

زن شبه به چای کیسه‌ای است؛ از قدرت آن هیچ نمی‌دانید تا آنکه در آب داغ قرار بگیرد.

_ النور روزولت

گروه ترجمه قلم زرین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

سخن روز

اگر حقیقت را بگویی، لازم نیست همه چیز را به خاطر بسپاری.

مارک تواین

گروه ترجمه قلم زرین

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

سخن روز

فراست بدون بلندهمتی همچون پرنده‌ای بدون بال است.

سالوادور دالی

گروه ترجمه قلم زرین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

کانل تلگرام از کوچه بامداد

با احترام،

از شما دعوت می‌شود به کانال تلگرام

«از کوچه بامداد»

بپیوندید.

خوش آمدید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

اون آخرین باری که ...

پرسش دوم

اون آخرین باری که گفتین: «مفت باشه، کوفت باشه!» کِی بوده؟

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
صادق زمانی