هیچکدام از کسانی که به دموی آخر رأی داده بودند، تصور هم نمی‌توانستند بکنند که دموقراضه ممکن است فقط افراد مشابه خود را به رسمیت بشناسد و سرنوشت مملکت را به دست آنان بسپارد. [...]

به عنوان مثال، مقام دیوانی و مسئولیت مکاتبات پادشاه با پادشاهان ممالک دیگر به کسی سپرده شد که از سوادی در حد خواندن و نوشتن ابتدایی هم بی بهره بود.
یا فرماندهی کمانداران و تیر اندازان که برای دفاع از مرزها تربیت شده بودند، به عهده کسی قرار گرفت که یک چشمش به کلی فاقد بینایی و چشم دیگرش چپ بود. و به دلیل سقوط از ارتفاع، دو پا و یک دستش هم کاملاً از کار افتاده بود.
از آن پس در تمرین‌های رزمی و آزمون‌های تیراندازی کسانی مورد تشویق قرار می‌گرفتند که دقیقاً به هدف نمی‌زدند.

دموکراسی یا دموقراضه - سید مهدی شجاعی