از کوچه بامداد

آنچه محظوظ کند جان را

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سفر» ثبت شده است

بلیط اتوبوس

برای انجام کاری مجبور شدم بلیط اتوبوس تهیه کنم. سه نفر بودیم و سه عدد بلیط به صورت اینترنتی خریدم. پس از اینکه بلیطها را با ارائه کد رهگیری از باجه ایران پیما تحویل گرفتم بهم گفتند که اتوبوس اول صبحشان با سرویس رویال سفر ایرانیان مشترک است. اتوبوس با چند دقیقه تاخیر آمد. وقتی سوار شدیم رفتیم سراغ صندلی‌های 20 - 21 - 22. روی صندلی شماره 22 خانمی نشسته بود و بلیط شماره 22 همین اتوبوس دستش بود. برایم جالب بود: دو روز پیش و به صورت اینترنتی بلیط خریده بودم و حالا اینطور شده بود. این هم از آن دست اتفاقاتی بود که من تا حال ندیده بودم، یعنی برایم اتفاق نیفتاده بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی

مستی

مولانا عضدالدین نایبی داشت. در سفری با مولانا بود. در راه بازاِستاده پاره شراب بخورد.

مولانا چندبار او را طلب کرد. بعد از زمانی بدوید و مست به مولانا رسید. مولانا دریافت که او مست است؛ گفت: علاءالدین ما پنداشتیم که تو با ما باشی؛ چنین که تو را می‌بینم، تو با خود نیز نیستی.

عبید زاکانی - رساله دلگشا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صادق زمانی