از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم!

path

اینجا بخشی از مسیری است که قریب ۱۰ سال پا به پای زنده‌رود بر آن پای فرسودم و دویدم ... همه‌ی فصلها و ماه‌ها و روزها و ساعات‌اش را دیده‌ام؛

اینک اما با زانویی آسیب دیده و خسته از دورانی محنت‌بار قدم می‌زنم بر آن و یاد می‌کنم از دویدن‌هایم که طبی بزرگ زیر پای چپ آن را به کام‌ام زهر کرد ... کنسرتو مادریگال به یاد آیدا پرستی گوش می‌دهم و در فکر مینیسکی هستم که تمام خاطرات دویدن‌های‌ام در درد آن خلاصه می‌شود. حالا می‌فهمم از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم.