از کوچه بامداد

آنچه محظوظ کند جان را

۱۹ مطلب با موضوع «فارسی شکر است :: شاملو :: کتاب کوچه» ثبت شده است

از بی آبی مردن بهتر، تا از قورباغه اجازه گرفتن!

کتاب کوچه: حرف آ (15) 109

از [یا به یا تو(یِ) یا در] بی آبی مردن بهتر، تا از قورباغه اجازه گرفتن!

مترادف: نه شیر شتر، نه دیدار عرب! 

نانت را با آب بخور، منت آبدوغ نکش! 

پس مانده‌ی گاو را به خر باید داد. 

اگر از در بی‌گوشتی بمیرم / کلاغ از روی قبرستان نگیرم! 

صد من گوشت آهو [یا شکار] به یک چُسِ تازی نمی‌ارزد!

بهشت به سرزنش نمی‌ارزد!

عطای (کسی) را به لقایش بخشیدن!

گوش کیرت را بخور، منت قصاب را نکش!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

آبه اگر قوَّت داشت، قوباغه‌اش نهنگ می‌شد!

کتاب کوچه: حرف آ (15) 104

آبه اگر قوَّت داشت، قوباغه‌اش نهنگ می‌شد!

قورباغه

(آبه=آن آب، در حالت معرفه: آن آب.) مترادف: کَل اگر طبیب بودی/سرِ خود دوا نمودی! * آردِ جـو، خودش را چه‌جور بسته که دیگران را ببندد! * اگر بابا بیل‌زنی، باغچه [یا درِ کونِ] خودت را بیل بزن! * غلاغه پیزیش درآمده بود، داد می‌زد «من جراحم!» * کچله اگر کلاه داشت سر کچل خودش می‌گذاشت! * اگر دانی که نان دادن ثواب است، خودت بخور که بغدادت خراب است!

احمد شاملو - آیدا سرکیسیان

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
صادق زمانی

آبم است و گابم است، نوبت آسیابم است!

کتاب کوچه (15) 101

آبم است و گابم است، نوبت آسیابم است!

(گاب=گاو) || کنایه از گرفتاری‌های گوناگونی است که گاه در یک زمان و با هم برای شخص پیش می‌آید. || مترادف سه پِلِشک آید و زن زاید و مهمان عزیزت برسد [یا ز در آید]! * یه دردم و دو دردم/دسِّ بُریده و چش‌دردم [یا رنگِ زردم]! * اُوُم میاد، گُوُم مِزاد، زَنُمُم دَردِشَه! * اگر دردم یکی بودی چه بودی! * یک سر داشتن و هزار سودا.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

آب

کتاب کوچه: برخی از باورهای توده و آیین‌ها پیرامون آب

آب

◊     آب را خداوند عالم روز سه‌شنبه آفرید.

◊     آب (و نمک) مهریه‌ی حضرت فاطمه است؛ به همین سبب از آلودن آن باید پرهیز کرد.

◊     آب را، حتا از دشمن خود دریغ نباید داشت؛ زیرا این عملی بود که شمر با اهل بیت کرد.

◊     فرشته و ملائکه از کسی که در آب تف کند قهرشان می‌آید.

◊     روی قبر تازه باید آب بپاشند تا روح مرده صفا یابد.

◊     آب پاشیدن به اشخاص دلسردی می‌آورد.

◊     هر کس در آب بشاشد جنّی می‌شود.

◊     ملائکه، آب‌های دنیا را غربال می‌کنند و اگر در آن آشغال و زباله ببینند به کسی که آن‌ها را در آب ریخته نفرین می‌فرستند.

◊     اگر شخص بزرگتر (از لحاظ سنی) زودتر از شخص کوچکتر سیراب بشود، روز قیامت باید او را کول کند و از روی پل صراط بگذارند.

◊     روزهای جمعه، هر آبی که روی زمین جاری است به بهشت می‌رود. به همین سبب جمعه‌ها شستن رخت و ریختن کثافات در آب جاری معصیت است. اگر روز جمعه از رخت شستن ناگزیر باشند باید یک تکه از رخت سیدی را هم قاتی رخت و لباس خود کنند.

◊     آب نطلبیده مراد است. – تعارف کردن آب به کسی که اظهار تشنگی نکرده به فال نیک گرفته می‌شود و برای شخصی که آب را تعارفش کرده‌اند شگون دارد. – این شخص، حتا اگر تشنه هم نباشد جرعه‌یی از آن آب می‌نوشد، یزید را لعنت می‌کند و از صدق دل می‌گوید: «الهی خدا مراد همه‌ی مسلمان‌ها را برآرد!»

◊     اگر آب پشت کوزه یا کاسه‌ی آب عرق کند، مهمان خواهد آمد.

◊     اگر پشت سر مسافر آب و جو بریزند زود برمی‌گردد.

◊     هر کس به لکه‌ی آفتاب آب بپاشد، قرض بالا می‌آورد.

◊     دمر افتادن و آب خوردن عقل آدم را کم می‌کند.

◊     اگر سر سفره، آب (یا لقمه) به گلوی کسی بجهد معلوم می‌شود یکی از خویشاوندان او برای لقمه‌ی نانی معطل است. ||پاره‌ای این را نشانه‌ی آمدن مهمان به خانه می‌دانند.||

◊     کسی که آب به گلویش بجهد سوقاتی می‌خورد.

◊     گیس، آب دل را می‌خورد. – اعتقادی بسیار قدیمی است که شادی دل و احساس نیکبختی سبب شادابی و پرپشتی موهای سر می‌شود، بخصوص در زنان.

◊     اگر آب نیمخورده‌ی اسب را روی سر بریزند موخوره را از میان می‌برد.

◊     پس از آنکه جنازه میتی را غسل دادند باید آب «العفو» به سرش بریزند. – مرده‌شو کاسه‌یی را از آب پر کرده هفت‌بار می‌گوید «العفو» و بر آن فوت می‌کند و آن آب را به سر مرده می‌ریزد.

◊     آب غسل مرده را اگر در خانه‌یی بپاشند اهل آن خانه آواره می‌شوند و هر کدام به گوشه‌یی می‌افتند.

برگرفته از کتاب کوچه - احمد شاملو و آیدا سرکیسیان

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

کتاب کوچه حرف آ 87

*کتاب کوچه: حرف آ: آب

آب را بر سر زنی، سر نشکند.

خاک را بر سر زنی، سر نشکند.

آب را با خاک اگر قاتی کنی، مالش دهی تا گل شود، قالب زنی خشتی شود، کوره نَهی آجر شود، بر سر زنی سر بشکند!

بحر طویل‌گونه‌یی است پرداخته‌ی عوام؛ تمثیلی بر اثبات این حقیقت که هرکاری را طریقی است و در هر امری تنها از راه درست آن باید رفت تا به مقصد رسید.

آرپزی

کتاب کوچه - احمد شاملو و آیدا سرکیسیان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

کتاب کوچه حرف آ (3) 10

کتاب کوچه: حرف آ

(3)10 آشیخ روباه

1) روباه، در افسانه‌های کودکان. || تصور روباه در جامه‌ی زهد از آن جهت حیله‌گری او را بیشتر تجسم می‌دهد که، جانور موذی از این رهگذر آسان‌تر می‌تواند به مرغ و ماکیان مردم دست یابد.

2) کنایه از هرکسی که به موذیگری و شیادی شناخته شده باشد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

کتاب کوچه حرف آ (3)8

کتاب کوچه: حرف آ

(3)8 برای بستن (جلوِ) دهن آمیرزا ...

نام کامل این آمیرزا یا آقامیرزا را استاد باستانی پاریزی (در آسیای هفت سنگ) «آقا میرزا بقای بیرجندی» ذکر کرده است. به هرحال، آمده است که این آمیرزا آخوندی بسیار سختگیر بوده در قلمرو مذهبی خود نفوذ کلام بسیار داشته و مسلمانان از خشم و غضبش نیک حساب می‌برده‌اند، که هر لغزش ناچیزی را به شدت کیفر می‌داده است.

معروف است که وقتی به گوش او رساندند که زنان در گرمابه‌های عمومی از بستن لُنگ طفره می‌روند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

کتاب کوچه، حرف آ (3)5

کتاب کوچه: حرف آ

آسید عباس هم با من کومک کرد!

بیتی است که مصرع دومش این است:

که طبعش در غزلبندی‌ست هموار!

مقطع غزلی است که ظاهراً دو نفر با هم آن غزل را گفته‌اند و از این‌رو اسم هر دو بایددر تخلص بیاید. – مثل را در جایی گویند که کاری ناچیز را چند نفر به انجام برند، و بدان نیز فخر آرند.

[ع. ا. دهخدا، امثال و حکم]

|| سیّد را در تداول سِد (بر وزن دِل) و سِید (بر وزن سِیل) تلفظ می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

کتاب کوچه، حرف آ 3

کتاب کوچه، حرف آ:


آ: مانند آق از مخفف‌های آقا است و هنگامی‌که پیش از اسم یا یکی از انواع صفت فعلی می‌نشیند جنبه‌ی احترام یا مزاح و یا تحقیر و توهین دارد: آمیرزا، آشیخ هادی، آمیز قلمدون.


آق: کوتاه شده‌ی آقا است، فقط هنگامی‌که به عنوان احترام پیش از اسم قرار گیرد: آق تقی، آق ماشالله، آق رضا.

 

احمد شاملو

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی