از کوچه بامداد

آنچه محظوظ کند جان را

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادبیات» ثبت شده است

سخن روز

تفاوت میان حماقت و نبوغ آنجاست که نبوغ محدودیت‌های خود را دارد.

الکساندر دوما

گروه ترجمه قلم زرین

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

سخن روز

روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد

سعدی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

سخن روز

A woman is like a tea bag; you never know how strong it is until it's in hot water.

_ Eleanor Roosevelt

زن شبه به چای کیسه‌ای است؛ از قدرت آن هیچ نمی‌دانید تا آنکه در آب داغ قرار بگیرد.

_ النور روزولت

گروه ترجمه قلم زرین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

کتاب‌چین

باوقار. یه کلمه‌اس که واقعاً ازش متنفرم. و اون کلمه‌ی «متظاهره». هربار که می‌شنومش می‌خوام بالا بیارم. (بخش دوم، برگه 22، پاراگراف چهارم)

...

یکی از مهمترین دلایلی که الکتون‌هیلز را ترک کردم این بود که اونجا آدمهای متظاهر منو محاصره کرده بودن. والسلام.(بخش دوم، برگه 27، پارگراف پایانی).

ناطور دشت - نوشته: جی. دی. سلینجر

برگردان: سالومه خدابخشی

کاری از گروه مترجمین قلم زرین

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
صادق زمانی

سخن روز

اگر حقیقت را بگویی، لازم نیست همه چیز را به خاطر بسپاری.

مارک تواین

گروه ترجمه قلم زرین

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

سخن روز

انسان برای شکست ساخته نشده است. انسان را می‌توان از میان برد اما نمی‌توان شکست داد.

ارنست همینگ‌وی

گروه ترجمه قلم زرین

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
صادق زمانی

سخن روز

اتاق بدون کتاب به جسم بی جان شباهت دارد.

مارکوس تولیوس سیسرو

گروه ترجمه قلم زرین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

سخن روز

فراست بدون بلندهمتی همچون پرنده‌ای بدون بال است.

سالوادور دالی

گروه ترجمه قلم زرین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

رحمت بر ضعیفان

بر بالین تربت یحیی پیغامبر، علیه‌السلام، معتکف بودم در جامع دمشق، که یکی از ملوک عرب که به بی انصافی معروف بود به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواست.

درویش و غنی بنده‌ی این خاک درند

و آنان که غنی‌ترند محتاج‌ترند

آنگه مرا گفت: از آنجا که همت درویشان است و صدق معاملتِ ایشان، خاطری همراه ما کن که از دشمن صعب اندیشناکم. گفتمش: بر رعیتِ ضعیف رحمت کن تا از دشمنِ قوی زحمت نبینی.

به بازوان توانا و قوتِ سرِ دست

خطاست پنجه‌ی مسکینِ ناتوان بشکست

نترسد آن‌که بر افتادگان نبخشاید

که گر زِ پای درآید، کس‌اش نگیرد دست؟

هر آن‌که تخم بدی کِشت وُ چشم نیکی داشت

دِماغ بیهُده پخت وُ خیالِ باطل بست

ز گوش پنبه برون آر وُ دادِ خلق بده

و گر تو می‌ندهی داد، روز دادی هست

گلستان سعدی - باب اول: در سیرت پادشاهان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی

کانل تلگرام از کوچه بامداد

با احترام،

از شما دعوت می‌شود به کانال تلگرام

«از کوچه بامداد»

بپیوندید.

خوش آمدید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
صادق زمانی